چکیده:
اسیدپاشی یک جرم مهم خشونت بار علیه اشخاص است که در حقوق جناییوجرمشناسی ایران به طور شایسته تجزیه وتحلیل نشده. آمارهای جهانی این جرم، اگر موجـب نگرانـی بـین المللـی نشـده باشد، بر ضرورت چارهاندیشی دربارة آن صحه میگذارند. یکی از جنبه های مورد مطالعه این پدیده، مسئله بزهدیدگان اسیدپاشی ست که با توجه به آثار بزهدیدگی آنان، نیازمند توجه ویژه، هم در نظر و هم در عمل است . مقاله پیش رو، ضمن بررسی برخی از جنبه های بزهدیدهشناسانه اسیدپاشی، بازتاب آن را در پروندة آمنه بهرامینوا، به عنوان یکی از مهم ترین پرونـدههـای اسیدپاشـی در ایـران، تحلیـل میکند. مسئله پیشگیری از بزهدیدگی و ضرورت جبران کامل و کارامد ایـن بـزهدیـدگی، از جملـه موضوعهایی است که در این راستا بدان پرداخته میشود. مقاله نتیجه گیری میکند که جامعه ایران و سامانه حقوقی آن از نظر حمایت از بزهدیدگان اسیدپاشی و احقاق حقوق شایسـته و بایسـته آنـان بـا کاستیهایی روبه روست و ضـرورت جبـران معنـوی خسـارت، پـیش بینـی و اعمـال کیفـر متناسـب ، پیشگیری از رخدادهای اسیدپاشی و مهار روند فزایندة آن از جمله مسئله هایی است کـه بایـد دربـاره آن چارهاندیشی شود.
خلاصه ماشینی:
افزون بر مسئله مسئولیت جنایی مرتکبان اسیدپاشی که به طور معمـول، تشـدید واکـنش کیفری علیه آنان در مرحله تعیین کیفررا ایجاب میکند، نقش انگیزه نیـز در ارتکـاب ایـن جرم بسیار برجسته به نظـر مـی رسـد، بـه طـوری کـه در غالـب موردهـای اسیدپاشـی، هـدف مرتکب ، از بین بردن دائمی زیبایی چهره و وضعیت ظاهری متعارف بزهدیده است .
١ در این میان، از نظرگاه جامعه شناسی باید دید که آیـا ایـن رفتـار ضد اجتماعی، بیشتر در بافت فرهنگی شرقیـ سنتی رایج اسـت یـا در فرهنـگ هـای غربـیـ مدرن نیز متداول است ، و در هر صورت، چرا؟ همچنـین ، اگـر نخسـتین واقعـۀ اسیدپاشـی در ایـران ، طبـق منبـع هـای موجـود، رخـداد اسیدپاشی سال ١٣٣٤ توسط فردی علیه یـک قاضـی دادگسـتری، کـه او را محکـوم کـرده بود،٢ تلقی شود، باید دید که آیا این رفتار، یـک پدیـدة ضـد اجتمـاعی وارداتـی در ایـران محسوب میشود یا به شکل خودجوش یا اتفاقی در بافت جامعۀ ایران رسـوخ و رواج پیـدا کرده است ؟ به سخن دیگر، باید دید که نخستین موردهای اسیدپاشـی در ایـران، در فاصـلۀ سالهای ١٣٣٤ تا ١٣٣٧ ــ که به تصویب ماده واحـده ای ٣ در ایـن خصـوص انجامیـد - آیـا با انتقاد از نظریۀ حقوق جنایی که بیتوجه به جایگاه بزهدیدگان در تحلیل مسئولیت کیفری شـکل گرفتـه اسـت و بـا اذعان به اینکه به رغم پیشرفت هایی که در دهه های گذشته در زمینۀ حق های بزهدیـدگان انجـام شـده، لازم اسـت ایـن دغدغه ها وارد بحث های مربوط به مسئولیت جنایی و کیفردهی شود، نقش مهمی را که بزهدیدگان، چه در سامانه های حقوق داخلی (مانند ایالت های متحد آمریکا) و چه در سامانۀ بین المللی (مانند دیوان جنـایی بـین المللـی ) بایـد داشـته باشند، تحلیل میکند.