چکیده:
مطالعه و بررسی الگوشناسانه موضوعات، نه تنها به تبیین نظاممند تحولات آن موضوعات مدد میرساند، بلکه زمینه شناخت چگونگی تحولات و دگرگونیهای مفهومی و معنایی مسائل مورد بررسی را نیز فراهم مینماید. عدالت کیفری اطفال با توجه به موضوع مورد مطالعه آن ـ رفتارهای پرخطر و جنایی کودکان و نوجوانانـ و نیز جایگاه آسیبپذیر و غالبا آسیبدیده آنها موضوع تامّلها و سیاستگذاریهای متفاوتی واقع شده است، به نحوی که گونههای مختلف پاسخدهی به بزه و بزهکاری را نیز تجربه کرده است. بیتردید گزینش مدل مطلوب پاسخ به بزهکاری اطفال، اگرچه بر اساس منابع الهامبخش سیاستگذاری جنایی در قلمرو ملی صورت میپذیرد، آشنایی به گونههای پاسخهای مذکور و آثار و نتایج آن خالی از فایده نخواهد بود. در این مقاله، بیآنکه در مقام بررسی الگوی غالب بر سیاست کیفری/ جنایی ایران ناظر بر اطفال بزهکار باشیم و یا در اندیشه تجویز الگویی خاص در این باره باشیم، به تبیین مهمترین گونههای پاسخدهی به بزهکاری اطفال و بیان مختصر برخی آثار و نتایج آن میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"از این رو، عدالت کیفری اطفال، صرفا مفهوم محض فلسفی ـ نظری نیست، بلکه چگونگی واکنش نسبت به اطفال بزهکار با توجه به رویکردهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مختلف، موجب ایجاد الگوها یا گونههای متفاوتی از آن شده است.
با وجود این، توجه به این نکته ضروری است که چهبسا ضرورتا ماهیت و مؤلفههای پاسخ به بزهکاری اطفال در نظامی حقوقی ـ کیفری (سیاست جنایی) در قالب الگو یا مدلی خاص به طور کامل تبیینپذیر نباشد و بلکه بخشها یا جنبههایی از آن با توسل به الگو یا مدل دیگری قابل بررسی و تحلیل باشد (دلماس مارتی: 1387).
باشد؟ آیا علتشناسی متفاوت بزهکاری اطفال و بزرگسالان، نباید منجر به گوناگونی ماهیت و کیفیت پاسخ به بزهکاری آنها شود؟ در صورتی که از منابع فراتقنینی همانند قانون اساسی، امکان استنباط و استنتاج الگو یا الگوهای خاص پاسخدهی کیفری و فراتر از آن سیاست جنایی وجود داشته باشد، مدلهای غالب و حاکم بر پاسخدهی به بزهکاری اطفال تا چه حد با این الگوهای استنباطی منطبق یا متعارضاند؟ در این مقاله ضمن مطالعه و بررسی پنج الگوی شناختهشدۀ «رفاه، عدالت کیفری، حداقل مداخله، عدالت ترمیمی و الگوی مدیریت خطر» که متفاوت از اجرای عدالت کیفری اطفالاند، به تبیین مختصر محتوا، مبانی و آثار سیاستگذارانۀ هر کدام از آنها پرداخته میشود.
الگوی عدالت کیفری، از بزهکار که برخوردار از انواع حقوق است، در مقابل استفادۀ غیر مجاز و نامتناسب از قدرت رسمی، تحت عنوان مجازات حمایت میکند، اما الگوی مدیریت خطر (ریسک) بر تعهدات و مسئولیتهای اطفال بزهکار و حتی والدین آنها نسبت به دیگران، از جمله بزهدیده، جامعه و حکومت تأکید میکند."