چکیده:
سمن ادعا میکند که تبیین یک امر عینی، چیزی بیش از یک معرفت توصیفی است که در مورد دنیا کسب میشود. شاخصی که سمن برای تبیین علی بهعنوان تبیین علمی به دست میدهد بر دو اصل بنیادین استوار است: 1. نسبت آماری؛ 2. روابط علی. چیزی که خود سمن مدعی است اگر بهخوبی تکمیل شود کلید فهم ما از دنیا خواهد بود. در این نوشته نخست استدلال میکنیم که تبیین از نظر ذهنی و عینی امری ذومراتب است و دانشمندان در فعالیتهای خود از «استنتاج به بهترین تبیین» استفاده میکنند. دوم بیان خواهیم کرد که علیت امری عقلانی و فلسفی است که ضرورت رابطة علی از نتایج آن محسوب میشود، لذا رویکرد احتمالاتی از علیت شأن وجودی ندارد.
خلاصه ماشینی:
بعد از مشکلاتی که برای الگـوی تبیین رسمی همپل به وجود آمد، همانند عدم تقارن تبیین و پیش بینـی و ربـط تبیینـی بـین «تبیین گرها» (explannan) و «تبیین خواه » (explanandum)، بیش تر ادبیات تبیین بـه سـمت ویژگی های علی و نسبت ها و ربط های تبیینی کشیده شد، بسیاری از فلاسفه معتقد بـوده و هستند که دانشمندان در جست وجوی علت ها هستند، چراکه تبیینی که بر «علیـت » اسـتوار باشد توانایی این را دارد که پدیـده هـا را تحـت کنتـرل خـود درآورده و در ضـمن باعـث پیش بینی نیز شود.
هرچند که سمن (٨٠: ibid) فهم را به انواع علمی ، قصد محور، احساسی و معنایی تقسیم می کند تا از حیطة ذهنی به دور بماند، اما وسعت حیطـة کـاربری برای این مفهوم سبب شده است تا فلاسفه نتوانند معیار مشخصی برای تمایز میان فهم های واقعی و غیر واقعی ارائه دهند، بنابراین برای رسیدن به مقصود نمی توان فقط به این ویژگی از تبیین اتکا داشت .
در عین حال که این ویژگی می تواند سرآغازی برای پژوهش های علمی دانشمندان باشد، اما در حالت کلی ، آن چه مورد نظر در جنبة عملی است ، نگاهی مختصر به تبیـین اسـت و نـه یک نگاه عینی واقعی به آن که مدنظر سمن است .
تـلاش او بـرای ارائة یک نظریه از مدل نسبت آماری و مکانیزم علی احتمالاتی و استفاده از رابطـة احتمـال میان علت و معلول به جای ضرورت ، همسویی با پیشرفت علوم نـوین در عرصـة فیزیـک است ، در عین حال که به تفسیر کوانتوم از علیت به دیدة تردید می نگرد و این نقـص را در معرفت کامل نداشتن ما به حیطة کوانتوم قلمداد می کند: آیا ممکن است تبیین های علی از پدیدارهای مکانیکی کوانتومی تهیه شود؟ من نمی دانم ...