چکیده:
«اصل جبران خسارت» به عنوان یکی از بنیادی ترین اصول در قرارداد بیمه خسارت، دارای نقش موضوعی است و نیز قلمرو موضوعی گسترده تری نسبت به مفهوم خسارت در مسئولیت مدنی دارد. این اصل متضمن دو جلوه است؛ نخست اینکه به موجب این اصل، بیمه گر متعهد به جبران خسارتی است که در نتیجه وقوع حادثه مورد بیمه بر اموال بیمه گذار در بیمه اموال و بر اشخاص در بیمه مسئولیت وارد شده است. لذا، جبران خسارت باید زیاندیده را در وضعیتی که قبل از وقوع حادثه داشته قرار دهد. درواقع مطابق این اصل، خسارت وارده باید به تمامی و به نحو مطلوب جبران شود که به بعد اثباتی نیز معروف است. دوم اینکه جبران نباید موجب افزایش دارایی زیان دیده شود و بیمه نباید هرگز به صورت منبع انتفاع برای زیاندیده درآید (جنبه منفی). به هرحال، هرچند این اصل دارای دو رویکرد متفاوت یا مثبت و منفی است، اما در مقام اجرا و اعمال آن لازم است رویه قضایی بر بعد اثباتی آن اعتماد و تکیه کند، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. این اصل از اصول آمره قراردادهای بیمه خسارت است که در اجرای آن، بیمه گران تعهد دارند که خسارت واقعی (ارزیابی شده) زیان دیدگان را طبق مفاد و شرایط بیمه نامه صادر شده، حداکثر تا سقف تعهدات بیمه ای جبران کنند.
در این مقاله سعی شده است به این پرسش اصلی و بنیادین درخصوص نقش اصل جبران خسارت در قراردادهای بیمه و وجوه تمایز آن با جبران خسارت مدنی پاسخ داده شود و مورد بررسی حقوقی قرار گیرد.
Basically, the compensation of damage is the main purpose of Indemnity Insurance contract that is founded on the principle of indemnity. According to this principle, the full compensation of e victim’s losses, up to ceiling of insurer’s obligations, is the main and inherent effects of Indemnity Insurance contract in insurance law. Thus, the main obligation of an insurer in the indemnity insurance is compensation so the victim should be placed in a situation that it was if the insured risk actually has not occurred.
Thus, in the Indemnity Insurance contract "the Indemnity principle" as the underlying principle has two function. First, the insurer should compensate the damage incurred to property insured in property insurance and to insured person in personal liability insurance up to ceiling of insurer’s obligations completely. Therefore, compensation should placed the victim in a situation that it was if the insured risk actually has not occurred.
Second, compensation and payment of damages should not increase the victim assets since the insurance should never be a source of profit for the victims. This principle is the binding rule of the insurance contracts according to it, the insurer is committed to compensate the victim’s actual damage (assessed) up to ceiling of her obligations, in accordance with the terms and conditions of the insurance policy.
خلاصه ماشینی:
بدین ترتیب در حقوق کنونی ، سازوکارهایی متنوع و کارآمدتر از سابق ، برای جبران خسارت زیان دیده پدید آمده است که از آن جمله می توان به بیمه های اشیا، اشخاص ، مسئولیت و اجتماعی اشاره کرد که به طورکلی ، حقوقدانان تحت عنوان طرح های جایگزین نظام مسئولیت مدنی از آن یاد کرده اند و آن را به دو نوع اصلی «بیمه های بازرگانی » و «نظام تأمین اجتماعی » تقسیم می کنند (بادینی ، ١٣٨٤: ٥٨٧)، درحالی که در گذشته تنها منبع جبران خسارت ، شخص واردکننده خسارت و در نهایت اقوام و دوستان وی بودند.
درحالی که همواره این عامل ورود زیان نیست که ملزم به جبران خسارت است ، بلکه گاهی اشخاص دیگری غیر از عامل ورود زیان ، ملزم به جبران آن می باشند که برای محکوم کردن آنها قواعد مربوط به مسئولیت مدنی و الزام خارج از قرارداد کاربردی ندارد و باید به مقررات مربوط به الزامات قراردادی استناد کرد که بیمه از چنین مواردی است .
(Center of Tort and Insurance Law, 2005: 97, 138 and 145 اصل جبران کامل زیان که در قرارداد بیمه جزء اساسی ترین اصول محسوب می شود، در دعوی بروترستون علیه باربر٢ در سال ١٨١٦ در رأی دیوان دائمی داوری در ماجرای مصادره کشتی نروژی توسط آمریکا مورد استناد قرار گرفت و اعلام شد که جبران عادلانه ، متضمن برقراری مجدد وضع سابق است و جبران خسارت باید تا حد ممکن کلیه آثار و نتیجه عمل 1.