چکیده:
عنصر مهم دین و باورهای مذهبی یکی از عناصر اصلی، در شکلگیری شهرهایاسلامی است. وجه مادّی این عنصر، در اشکالی نظیر معماری مساجد و آرامگاهها و مدارس مذهبی نمود مییابد. پیدایش و تکامل فرقههای اسلامی در تاریخ ایران، موجب شده است تا این مهم، نقش موثری در شکلگیری و توسعه بافت شهرها ایفا کند. در این نوشتار که به نمونه پژوهی شهر اصفهان از ابتدای خلافت عباسی تا پایان حکومت سلجوقی میپردازد، تلاش شده است نقش گرایشهای مذهبی، در سازمانیابی فضایی شهر اصفهان ارزیابی شود. همچنین کوشیده شده است با رویکرد توصیفی و تحلیلتاریخی، براساس منابع مکتوب و شواهد معماری برجای مانده، به این پرسش پاسخ داده شود که فعالیت گرایشهای مختلف مذهبی، چه تاثیری بر تغییرات کالبدی شهر در سه دوره مطالعه شده یعنی، خلافت عباسی و حکمرانی امرای آلبویه و سلاطین سلجوقی داشته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد، تغییرات بافت شهری اصفهان، در سه دوره تاریخی، براساس مناسباتاجتماعی متاثر از بالندگی گرایشهای مذهبی و تقابل آنها، در چهارچوب الگوی توسعه شهری است. بهطوریکه در هر دوره، با قدرتیابی گرایش خاص، همراه با شکلگیری و توسعه شهری، آسیبهایی جدی بر عناصر و ساختار کالبدی شهر در دوره پیش از آن وارد آمده است.
Religion and religious beliefs are the main elements in the formation of Islamic cities. The architecture of mosques، tombs and religious schools is the manifest of these elements. Formation and development of Islamic sects in Iran have an influential role in the formation of cities. The article has studied the spacial organization of Isfahan، from the beginning of Abbasid reign to the end of Saljuq era، to recognize the role of religious attitudes in city formation. Furthermore، the effect of different religious attitudes on physical changes of the city in the three periods، i.e.، Abbasids، Buyids and Saljuqs is studied، taking advantage of a historical descriptive-analytical method based on written and archeological sources. The results of the survey note that different religious attitudes of each period has caused special construction developments which have led to serious harms to constructions related to its previous period.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار، تلاش شده است تا با بهرهگیری از روش توصیفی و تحلیل تاریخی و واکاوی جریانهای دینی و مذهبی، در اصفهان قرون اولیه و میانی اسلامی، به نقش گرایشهای مذهبی در حیات شهری پرداخته شود؛ سپس تاثیر این گرایشها بر توسعه یا تخریب بافت شهری اصفهان، در سه دوره خلافت عباسی و حکومت آلبویه و سلطنت سلاطین سلجوقی بررسی شود.
براین اساس، فرضیههای زیر را میتوان تصور کرد: با توجه به وجود چهار قدرت مذهبی شیعه، شافعی، حنفی و حنبلی در اصفهان دوره خلافت عباسی، نقش فرقه سنی مذهب حنبلی در این شهر، در مقایسه با دیگر فرقهها پررنگتر است و تاثیر آن را میشود در ساختار شهر ملاحظه کرد.
روند توسعه این منطقه به عنوان شهر اسلامی، از اوایل ظهور اسلام و همزمان با خلافت حضرتعلی،(ع) با ساختن مسجدی در خشینان آغاز شد (ابونعیم، 1377: 130)؛ اما صورتبندی کالبدی این امر را در سال 156 قمری و در قسمت یهودیه اصفهان، با ایجاد مسجد جامع که از عناصر مهم شهری در دوره اسلامی است، مشاهده میکنیم (شفقی، 1353: 199).
حال این پرسش مطرح است که هدف صاحببنعباد از ساخت مسجد جامع جرجیر، با منارهای بیش از صدگز ارتفاع در نقطهای دورافتاده از شهر، در نزدیکی زمینهای کشاورزی چه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش میتوان چنینگفت باتوجه به الگوی توسعهای شهرها در دوره اسلامی که رو به بیرون از مرکز شهر بود و جایگاه دیرینه و سنتی علمای قشریمسلک حنبلی، در مرکز شهر و بروز درگیری و مناقشات شدید میان فرقهها صاحببنعباد این مرکز را یرگزید؛ همچنین لزوم توسعه فیزیکی بناهای احداثی، در نقطهای از شهر که امکان گسترش برای آنها مهیا باشد.