خلاصه ماشینی:
نقش اسطوره در زندگی (به تصویر صفحه مراجعه شود) *برانیسلاو مالینفسکی *اسطورههای اقوام ابتدایی @ترجمه:دکتر اصغر عسکری خانقاه استاد دانشگاه تهران میخواهم با بررسی فرهنگ نمونهء ملانزی و با تجزیه و تحلیل عقاید،سنّتها و رفتار بومزادان indigenes نشان بدهم که تا چه حدّ سنت مقدّس و اسطوره در تمام فعّالیّتهایشان نفوذ کرده و با چه قدرتی رفتار اجتماعی و اخلاقی آنها را تحت الشّعاع قرار داده است.
علمای مربوط به این مکتب مدّعیاند که انسان اولیّه توجّه خاصی به پدیدههای طبیعت داشته و این توجّه اساسا جنبه نظری، تأملی و شاعرانه دارد.
انسان اولیّه وقتی میخواهد برای گردش ماه و حرکات منظّم ولی متغیّر خورشید در آسمان شرح و تفسیری ارایه دهد،در تخیّل این انسان تصویری از رقصها ترسیم میشود که مربوط به ماه و آسمان و غیره است و انگار همهء این تصاویر در حال رقصند.
اسطورهشناسانی هستند که منشاء اسطوره را ماه میپندارند و این فکر چنان ذهنشان را به خود مشغول کرده است که «ماهزده»شدهاند و جز ماه هیچ منشاء دیگری برای اسطوره قایل نیستند و میگویند که اقوام اولیّه هر تفسیری را در ارتباط با حرکت ماه میدیدند.
نظریّهء طبیعتگرای که نقش فرهنگی اسطوره را نفی میکند، شماری از علایق تخیّلی را به انسان اولیّه نسبت میدهد و اشتباه دیگری که مرتکب میشود این است که انواع گوناگون چون قصّهء عامیانه Populaine ،افسانه، ساگاها2و افسانهء مقّدس و اسطوره را از هم تفکیک نمیکند و همه را در یک سطح جای میدهد.
از آنجاکه دین و اخلاق تاحدّ بسیار کمی و از روی علاقه، به علم و تاریخ گذشته متّکی هستند،پس میتوان گفت که در این مورد اسطوره خواهان یک رفتار روانشناختی به طورکامل متفاوتی است.