چکیده:
واقعه تاریخی انقلاب مشروطیت ایران و شرایط پسا انقلابی آن که ، به تحدیـد قدرت حاکمیت سیاسی پیـشین انجامیـد ، زمینـه سـاز شـکل گیـری کـنش هـای سیاسی متعارض نزد افراد و گروه های مختلف سیاسـی گردیـد . ایـن کـنش هـا به عنوان یکی از موان ع شکل گیـری نظـم سیاسـی سـامانمند و کارآمـد ، عـاملی موثر در تشدید بی ثباتی سیاسی طولانی در کشور گردید . مقاله حاضر با الهـام از الگوی نظری جامعه شناسی شناخت به ریشه یابی علل این کنش های سیاسـی متفاوت و متعارض می پردازد و نشان می دهد مبانی اجتماعی و فکری متفاوت کنشگران سیاسی عامل اصلی کنش هـای متعـارض آنـان بـوده اسـت . بـر ایـن اساس ، بنیاد های اجتماعی و فکری کنش سیاسی نـزد سـید عبـدالله بهبهـانی از رهبران مشروطیت و شیخ ابراهیم زنجانی ، عضو برجـسته حـزب دمـوکرات را در بستر مشروطه خواهی به منظور فهـم کـنش سیاسـی متفـاوت آنـان واکـاوی می کند.
خلاصه ماشینی:
بـر ایـن اساس ، بنیاد های اجتماعی و فکری کنش سیاسی نـزد سـید عبـدالله بهبهـانی از رهبران مشروطیت و شیخ ابراهیم زنجانی ، عضو برجـستۀ حـزب دمـوکرات را در بستر مشروطه خواهی به منظور فهـم کـنش سیاسـی متفـاوت آنـان واکـاوی می کند.
این مقاله به ریشه یابی این کنش هـای متفـاوت و متعـارض ١ دسـت کـم نـزد دو تـن از کنـشگران سیاسی(روحانی) در بستر مشروطه خواهی و در سال هـای آغـازین مـشروطیت مـی پـر دازد (١٢٨٥- ١٢٩٠ش ): سید عبدالله بهبهانی از رهبران اصلی مـشروطیت - کـه نقـشی تعیـین کننـده در تحـولات مشروطیت داشت - و شیخ ابراهیم زنجانی نمایندة مجلس و از اعضای بلند پایـۀ حـزب دمـوکرات .
واکاوی ریشه ها و عوامل دخیل در کنش هـای تـاریخی کـه مـانع شـکل گیـری یـک نظـم سیاسـی متعارف هستند ، بر مبنای ساحت نظری علوم اجتماعی ، الگویی مناسب و کاربردی بـرای مطالعـه و تحلیل تحولات سیاسی دوره های متأخر تاریخ ایران خواهد بود.
بهبهانی و طباطبـایی همـراه برخـی روحـانیون در پاسـخ بـه سـؤا لات مـشروعه خواهـان درمـورد مشروطیت ، مجلس و آزادی ضمن تأکید بر تغییرناپذیری احکام اسلام نوشتند: مشروطه در این مملکت نمی تواند چیزی باشد که منافی با احکام شـرعیه باشـد ، حفـظ حقـوق ملت و تحدید حدود سلطنت و تکلیف کـارگزاران دولـت اسـت بـر وجهـی کـه مـستلزم رفـع استبداد و سلب اختیارات مستبدانه اولیاء دولت بشود .
اساس فکری زنجانی بعد دیگری هم دارد که به دلیل حضور در تهران بود: «توطن در طهران یک تغییر و انقلاب بزرگ در وضع من و حال و عمل و استعداد و کار من است ، گویا پس از آمدن بـه طهران تولد جدید و عالمی غیر عالم گذشته طی کرده ام .