چکیده:
در مقاله حاضر، رقابت هنرمندان نقاش نوگرا در 50 سال گذشته بر سر سرمایه های نمادین، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بررسی و تلاش شده است نشان داده شود تحولات سیاسی و اجتماعی و کنش ها و دسته بندی های گروهی چگونه بر رقابت های میدان های قدرت در حوزه نقاشی و نیز بر میدان قدرت دولتی موثر بوده است. در این مقاله، از نظریه میدان های هنری پی یر بوردیو استفاده شده و فرضیه اصلی این است که زمانی که اشتراک نظر و تفاهم در نظریه هنر و تعریف هنر میان میدان های گوناگون هنری و دولت وجود داشته باشد، رقابت اصلی به سمت سرمایه فرهنگی کشیده می شود و نتیجه آن خلق آثار هنری با کیفیتی بالاتر است. زمانی که این انسجام نظری و اشتراک هدف بین این دو میدان وجود نداشته باشد، رقابت به سرمایه های دیگری کشیده می شود که تعریف های مشخص تر و اشتراک نظر بیشتری بر سر آنها وجود دارد؛ مانند سرمایه های نمادین و اجتماعی. برای آزمون این فرضیه، دوسالانه های نقاشی بررسی و مشخص شد که ترتیب و ترکیب قرارگیری آثار در سالن نمایش، همچنین ترتیب و ترکیب چینش آثار در کاتالوگ های هر کدام از این دو سالانه ها با تحولات میدان های قدرت هنرمندان تجسمی و نیز میدانهای قدرت خارج از این حوزه ارتباط داشته است. نتیجه نهایی این که در دهه چهل و اوایل دهه پنجاه و دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی نوعی اشتراک نظر میان دولت (حامی بزرگ) و هنرمندان متجدد بر سر قواعد هنری باعث شد اهمیت سرمایه فرهنگی در مقایسه با سایر سرمایه ها بیشتر شود.
the present study examines competition among modernist painters for symbolic، social، economic and cultural capitals within the past 50 years and has tried to reveal how political and social developments along with actions and fractions، have affected arenas of competition for power in the field of painting، as well as state’s power realm. article has employed the artistic arena theory by Pierre Bourdieu and main hypothesis is that when there is an agreement on art theory and the definition of art for different arenas of art and the state، the main competition will push to cultural capitals and this will culminate in the creation of art works with higher quality. When there is no such integrity between these two arenas، completion will be directed to other capitals which have more clear definitions and there is a higher level of agreement on them. To examine this hypothesis، painting biennale were studied and it was revealed that order and composition of placement of works in the hall of exhibition، along with the order and composition of these works in the catalogues of each biennale had relation with developments in power arenas of plastic art works، as well as power arenas outside this realm. Final conclusion is that in the in the decades of 1340’s and first half of 1350’s and during Khatami’s administration، there has been a consensus between the state and modernist artists on the artistic rules and this was the reason for increasing the importance of cultural capital in comparison with other kinds of capitals.
خلاصه ماشینی:
" ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت و وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﭼﻬﺎر دﺳﺘﻪ ﻧﻘﺎﺷﺎن ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ و ﻧﻮع ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺑﺮای ﺑﻪ- دﺳﺖ آوردن آن در ﻣﻴﺪان ﺗﻼش ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ در ﺟﺪول زﻳﺮ ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪه اﺳﺖ: 391 ﺟﺪول ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت و وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﭼﻬﺎر دﺳﺘﻪ ﻧﻘﺎﺷﺎن و ﻧﻮع ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﻫﺎی آﻧﻬﺎ ﻧﻘﺎﺷﺎن ﺑﺎزاری ﻧﻘﺎﺷﺎن اﻧﻘﻼب ﻧﻘﺎﺷﺎن ﻣﺘﺠﺪد ﻏﻴﺮ ﻧﻘﺎﺷﺎن ﭼﭗ اﺳﻼﻣﻲ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﮔﺮاﻳﺶ ﺳﻴﺎﺳﻲ اﻳﻦ اﻳﺪﺋﻮﻟﻮژﻳﻚ، ﻣﺬﻫﺒﻲ، ﺧﻨﺜﻲ و ﻛﻢ ﺗﺤﺮک، ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﮔﺮاﻳﺶ و ﻧﻮع ﮔﺮوه ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺑﻪ ﻣﺪاﻓﻊ ﻧﻈﺎم ﺣﺎﻛﻢ، اﻣﺎ ﻣﺘﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ اﺻﻼح اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻧﻘﺎﺷﻲ آﻧﻬﺎ ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﻃﻠﺒﺎن و ﺗﻜﻨﻮﻛﺮاتﻫﺎ روﺷﻨﻔﻜﺮاﻧﻪ و ﻧﺪارد درون ﮔﺮوﻫﻲ اﭘﻮزﻳﺴﻴﻮن ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ اﻗﺘﺼﺎدی ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ اﻗﺘﺼﺎدی ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ ﻧﻤﺎدﻳﻦ ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺻﻠﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ اﻗﺘﺼﺎدی ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ ﻧﻤﺎدﻳﻦ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ ﻧﻤﺎدﻳﻦ ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اوﻟﻮﻳﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ اﻗﺘﺼﺎدی دورهﻫﺎی ﺷﻜﻮﻓﺎﻳﻲ ﺑﻌﺪ از اﻧﻘﻼب دﻫﻪ 0431 و اواﻳﻞ ﺳﺎل اول اﻧﻘﻼب و دوران اوج ﺑﻬﺮه- اﻗﺘﺼﺎدی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺗﺎ ﺳﺎل دﻫﻪ 0531 و ﻫﺸﺖ ﻫﺸﺖ ﺳﺎل رﻳﺎﺳﺖ ﻣﻨﺪی از ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ 6731 و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﺳﺎل رﻳﺎﺳﺖ ﺧﺎﺗﻤﻲ ﺧﺎﺗﻤﻲ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ دوران رﻳﺎﺳﺖ اﺣﻤﺪی ﻧﮋاد ﺗﻌﺎوﻧﻲ ﮔﺎﻟﺮی داران ﺣﻮزة ﻫﻨﺮی، ﻣﻮزة ﻛﺎﻧﻮن ﭘﺮورش ﻓﻜﺮی ﻣﻮزه و داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان ﻧﻬﺎد ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺗﺎ ﻫﻨﺮﻫﺎی ﻣﻌﺎﺻﺮ و ﻛﻮدک و ﻧﻮﺟﻮان و ﺗﺎ ﻗﺒﻞ از اﻧﻘﻼب ﻛﻨﻮن ﺑﺮ آﻧﻬﺎ داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان ﺑﻌﺪ از ﻣﻮزه ﻫﻨﺮﻫﺎی ﻣﻌﺼﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، اﻧﺠﻤﻦ ﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪهاﻧﺪ و اﻧﻘﻼب ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﻗﺒﻞ از اﻧﻘﻼب، اﻧﺠﻤﻦ ﻧﻘﺎﺷﺎن اﻳﺮان ﻳﺎ در آن ﻧﻔﻮذ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮای ﻧﻴﺎوران، ﻧﻘﺎﺷﺎن، داﻧﺸﮕﺎه ﻫﻨﺮ، دارﻧﺪ داﻧﺸﮕﺎه ﺳﻮره و..."