چکیده:
حق تعیین سرنوشت از جمله حقوق و آزادی های اساسی انسانی به شمار می رود که بر اساس آن همه افراد و دولت ها می توانند امور خویش را در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اداره و راهبری کنند. حق تعیین سرنوشت دارای دو جنبه است: جنبه بیرونی، یعنی، حق مردم در تعیین وضعیت بین المللی خود و جنبه درونی، حق مردم در انتخابات سیستم حکومتی، مشارکت در تصمیم گیری جامعه و حفظ حقوق اقلیت ها. از دیدگاه اسلام خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که انتخاب مسیر صحیح زندگی و تعیین سرنوشت او در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و عقیدتی و ... با خود اوست. در قرآن آمده است: «إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم » (رعد: 11). یعنی خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان آن را تغییر دهند. حق تعیین سرنوشت از چنان جایگاهی برخوردار است که در منشور سازمان ملل متحد، میثاقین 1966 و سایر قطعنامه ها و اعلامیه های صادره از سوی سازمان به این اصل به عنوان یک اصل آمره حقوق بین الملل اشاره شده است. به علاوه، این اصل یک قاعده آمره حقوق بشری نیز قلمداد می شود که تخطی و تجاوز از آن، مسئولیت بین المللی دولت ها را مطرح می کند. در مقاله حاضر جایگاه حق تعیین سرنوشت در اسناد بین المللی و قرآن کریم و ارتباط آن با اصول اولیه حقوق بشر از جمله حقوق اقلیت ها، حق مشارکت سیاسی، حق آزادی مذهب، و ... مورد بررسی قرار می گیرد. تحقیق اخیر به این نتیجه می رسد که رعایت این اصل در حقوق بین الملل تضمینی برای دستیابی به حاکمیت دموکراسی، رعایت حقوق بشر و حقوق اقلیت ها در همه کشورهاست.
خلاصه ماشینی:
(٣ :٢٠١٠ Jaber) در اینجا باید به این نکته نیز اشاره کرد که در خصوص دارندگان حـق تعیـین سرنوشت نویسندگان نظرات متفاوتی دارند به این شکل که گروهی دارندگان این حق را ملت ها و مردم میدانند (کاپیتـان ١٣٨٢: ٩٣-٩٤) و گروهـی دیگـر چنـین استدلال میکنند که دارندگان این حق ، تک تک افراد بشری هستند که ملـت هـای گوناگون و توده های خلق و مردمی را شکل داده اند؛ چون حقوق بشـر از حیـث مفهومی و فلسفی مفهومی فردی است نه جمعی (سـیدفاطمی ١٣٨٨، ج ٢: ١٠١- ١٠٣).
نهاد فعال در زمینه «اصل در حقوق برابر و تعیین سرنوشت مردم » مجمع عمومی ملل متحد بود، اما از دهه ١٩٩٠ ابتکـار عمـل بـه دست شورای امنیت افتاد و این نشان دهنده این موضوع اسـت کـه اصـل تعیـین سرنوشت به مسئله ای تبدیل شده که نقض آن میتواند تهدید علیه صـلح امنیـت بین المللی محسوب شود (همان ).
در واقع ، بدون پذیرش حق انتخاب فردی، حق تعیین سرنوشت ملت ها بنیاد نظـری خود را از دست خواهد داد و برای همـین اسـت کـه حـق تعیـین سرنوشـت در منشور ملل متحد در کنار ضـرورت رعایـت و احتـرام بـه حقـوق و آزادیهـای بنیادین فردی ذکر شده است .
بر این اساس ، مجمع عمومی سازمان ملل در بسیاری از قطعنامه هـایش ، بـا تأکید بر حق خودمختاری، به عنوان یک اصل و حق خودمختاری سـرزمین هـای تحت استعمار، نهضت های رهاییبخـش را گـروه هـایی نامیـده اسـت کـه بـرای خودمختاری و رهایی از استعمار و اشغال بیگانه و رژیم هـای نژادپرسـت ، در راه احقاق حق تعیین سرنوشت ملت خود میکوشند (صادقی حقیقـی ١٣٨٣: ٢٩).