خلاصه ماشینی:
این مسئله از زمان اولین اودیتوریوم یا تیاترون در یونان باستان که به نام«تئاتر دیونوسوس» مشهور بود و در دامنه تپهای مشرف به آکروپولیس قرار داشت،همانجایی که ابتدا نمایش را ایستاده نگاه میکردند و سپس در قرن ششم میلادی جایگاه تماشاگران نیز به آن اضافه شد،دیده میشود.
استفاده از پیناکس(دیوارههای رنگشده) و پریاکتوا(منشورهای مثلثی که روی هر یک از وجوه آن منظرهی متفاوتی نقاشی شده بود)برای آراستن صحنه و تغییر آنها در بین صحنهها نمونههای ابتدایی حضور همین تکنولوژی است.
اسکار براکت معتقد است در قرن شانزدهم اجراهایی وجود داشته که در آنها تا 70 مکان مختلف نشان داده میشده است،به عنوان مثال نمایش«مصائب در والنسین» که در سال 1547 میلادی اجرا میشد،از عمارت بهشت و دوزخ(دروازه جهنم)در دو طرف صحنه تشکیل شده بود که بین آنها تا 15 عمارت تغییر مییافت.
ورود پرسپکتیو شکل اجرا را تحت الشعاع خود قرار داد و ساختمان و معماری صحنه و حتی سالن نمایش را دستخوش تغییرات عمدهای کرد.
در دورهی رنسانس باز این حضور افکتها و جلوههای بصری و استفاده از تکنولوژی بود که به تئاتر جان تازهای داد.
اما پس از نیمهی دوم قرن بیستم تغییرات عمده در نوع و شیوهی زندگی انسان باعث تغییر در روشهای استفاده از تکنولوژی و فن در تئاتر شده است.
بر این اساس تعریف کاربری تکنولوژی و فن در هنر نمایش دچار تغییرات عمدهای شده و اگر تا همین دیروز محملی برای بروز و ظهور درک و دریافتهای هنرمند تئاتری بوده،امروزه خود به ذهن مشغولی هنرمند بدل شده است.