چکیده:
انسان به عنوان موجودی پیچیده تبعا نیاز به شناخت گسترده ای دارد، چرا که تحت تاثیر شرایط پیرامونی خود دایم در حال دگرگونی است و متفاوت بودن ذات هر انسانی سبب شکل گیری شخصیت های متفاوتی می شود که این امر شناخت انسانها را سخت تر می نماید.
انسان کمال گراست و این میل هیچ گاه از حرکت باز نمی ایستد. امروزه تغییرات بنیادی و نوظهور در جوامع همه چیز را دگرگون کرده است. روشهای جدید درک سیستم های فیزیکی و روشهای جدید تفکر همه مفروضات و باورهای انسان را به چالش می کشد.
مسلما بررسی انسان شناسی به تغییر و کیفیت زندگی و ارزش گذاری ها و رشد و توسعه زندگی مردم کمک می کند. اما از آنجا که جوامع دایم در حال تغییر و دگرگونی اند، به ناچار رفتارها و عقاید انسانها با هم متفاوت خواهد بود و انسان شناسی در پس تغییر قرار خواهد گرفت.
رویکردهای مختلف انسان شناسی را از منظرهای مختلف بررسی می کند، اما اینکه دیدگاه این رویکردها در مورد انسان شناسی با توجه به تغییر و تحول در جوامع به چه سمتی کشیده می شود، پرسشی است که در این تحقیق بررسی خواهد شد.
در این نوشتار، انسان شناسی تغییر را به عنوان یک الگو مورد توجه قرار می دهیم و به بررسی تطبیقی دیدگاههای مختلف در مورد انسان شناسی تغییر در جوامع در حال دگرگونی می پردازیم.
خلاصه ماشینی:
رويکرد انسان شناختي و جايگاه آن در ديدگاه پست مدرن سيد جواد امام جمعه زاده ١ـ زهرا صادقي ٢ تاريخ دريافت : ٨٨/٨/٢ تاريخ تصويب : ٨٨/١٠/٢٨ چکيده انسان به عنوان موجودي پيچيده تبعا نياز به شناخت گسترده اي دارد، چرا که تحت تأثير شرايط پيراموني خود دايم در حال دگرگوني است و متفاوت بودن ذات هر انساني سبب شکل گيري شخصيت هاي متفاوتي ميشود که اين امر شناخت انسانها را سخت تر مينمايد.
اگـر تـاريخ انديشه هاي انسان شناختي را شامل تمام انديشه هاي مربوط بـه انسـان و فرهنـگ بـدانيم تاريخي طولاني و گسترده و بسيار متنوع است و با توجه به اين گسـتردگي بايـد بـراي مطالعۀ آن به تعريف و تعيين معيارهاي معين بـراي جداسـازي برخـي از انديشـه هـا و ديدگاهها به مثابۀ انديشه انسـان شـناختي پرداخـت و تمـامي آنچـه را دربـارة انسـان و فرهنگ است ، در چارچوب تاريخ انديشۀ انسـان شـناختي قـرار نـداد.
مـيتـوان ايـن تـاريخ هـاي انديشه هاي انسان شناسي را به اين شرح بازگو کرد: الـف ) تـاريخ انسـان شناسـي غربـي ماقبل مدرن که بيشتر صبغۀ فلسفي دارد.
سومين تمايز انسان شناسي غيرغربي، چالش هاي ناشي از سنت و مدرنيتـه اسـت که براي اين سنت به عنوان يک مسألۀ مهم مطرح است .
از ديد يک انسـان شـناس ، فرهنـگ پـر از سـطوح مختلف دسترسي به منابع قدرت است و در انسان شناسي، هدف اين اسـت کـه مـا ايـن تفاوت منـابع ، نيازهـا، امکانـات دسترسـي، خواسـته هـا و نقطـه نظرهـاي فلسـفي را در حوزه هاي مختلف نشان دهيم .