Abstract:
بیان مسیله: ژان فرانسوا لیوتار، از اندیشمندان فلسفه انتقادی، با تعریف دو بدیل مدرنیسم و پست مدرنیسم برای واقع گرایی ضمن ارایه تعریفی جدید و رها از چارچوب های تاریخی، مولفه هایی برای اثر هنری پسامدرن برمی شمرد. او در سویی دیگر به مدد احکام تاملی نزد کانت، انگاره رخداد را چنین در نظر می گیرد که ژانرهای گفتمان مستقر را به چالش کشیده و موجب خلق گفتمان جدید در یک اثر هنری پسامدرن می شود؛ گفتمانی که شیوه ادراک جدیدی را نسبت به آنچه در قبل بوده می طلبد. او در نوشتار ناسینما، حرکت را ماده خام سینما قلمداد و ناسینما را سلب کلیه حرکت های متکی به تولید اثر فیلمیک صورت بندی می کند. در این مقاله به تشریح روابط جدید میان رخداد، ناسینما و هنرپسامدرن در اندیشه لیوتار پرداخته شده و در نهایت به این پرسش که انگاره رخداد نزد لیوتارچگونه می تواند بر پیدایش پسامدرنیسم به مفهوم امر کلی غیرتاریخی و ناسینما در مقابل سینما موثر باشد پاسخ داده شده است.
هدف پژوهش: این پژوهش ضمن صورت بندی نسبت میان دو مفهوم رخداد و ناسینما به عنوان دو مولفه مهم نقد هنر و سینما نزد لیوتار، این هدف را دنبال می کند که نشان دهد چگونه پسامدرنیسم به مفهوم سبکی و امر کلی غیرتاریخی در سینما متجلی و ناسینمای لیوتاری محقق می شود.
روش پژوهش: روش تحقیق کتابخانه ای و تشریح روابط میان گزاره ها با رویکرد توصیفی تحلیلی بوده است.
نتیجه گیری
با وقوع انگاره رخداد در فیلم ها، ژانر مستقر در هر اثر مضمحل و ژانرهای جدید و غیرمنتظره پدید می آیند و در پی آن نمایش امر نمایش ناپذیر ممکن شده و ناسینما درمقابل سینما بروز می یابد و به این ترتیب پسامدرنیسم نه به عنوان یک دوره تاریخی بلکه در شکلی سبکی آشکار می شود.
Machine summary:
او در سویی دیگر به مدد احکام تأملی نزد کانت، انگارة رخداد را چنین در نظر میگیرد که ژانرهای گفتمان مستقر را به چالش کشیده و موجب خلق گفتمان جدید در یک اثر هنری پسامدرن میشود؛ گفتمانی که شیوة ادارک جدیدی را نسبت به آنچه در قبل بوده میطلبد.
در این مقاله به تشریح روابط جدید میان رخداد، ناسینما و هنرپسامدرن در اندیشة لیوتار پرداخته شده و در نهایت به این پرسش که انگارة رخداد نزد لیوتارچگونه میتواند بر پیدایش پسامدرنیسم به مفهوم امر کلی غیرتاریخی و ناسینما در مقابل سینما مؤثر باشد پاسخ داده شده است.
هدف پژوهش:این پژوهش ضمن صورتبندی نسبت میان دو مفهوم رخداد و ناسینما به عنوان دو مؤلفة مهم نقد هنر و سینما نزد لیوتار، این هدف را دنبال میکند که نشان دهد چگونه پسامدرنیسم به مفهوم سبکی و امر کلی غیرتاریخی در سینما متجلی و ناسینمای لیوتاری محقق می شود.
نتیجهگیری: با وقوع انگارة رخداد در فیلمها، ژانر مستقر در هر اثر مضمحل و ژانرهای جدید و غیرمنتظره پدید میآیند و در پی آن نمایش امر نمایشناپذیر ممکن شده و ناسینما درمقابل سینما بروز مییابد و به این ترتیب پسامدرنیسم نه بهعنوان یک دورة تاریخی بلکه در شکلی سبکی آشکار میشود.
سؤالات تحقیق صورتبندی این نوشتار بر مبنای تعریف لیوتار از پسامدرنیسم، انگارۀ رخداد و رابطۀ میان این انگاره و آن چیزی خواهد بود که ناسینما نامیده میشود و در پی این پرسش است که انگارۀ رخداد نزد لیوتارچگونه میتواند بر پیدایش پسامدرنیسم به مفهوم امر کلی غیرتاریخی و ناسینما در مقابل سینما مؤثر باشد.