Abstract:
اعتقادات هر فردی شخصیت درونی و حقیقت وجودی او را میسازد و در تامین سعادت دنیوی و اخروی او، در بعد فردی و اجتماعی، نقش اساسی ایفا میکند. در هندسة معارف اسلامی، علم کلام عهدهدار معارف اعتقادی است. توسعه و تعمیق در علم کلام زمینه را برای افزایش معرفت اعتقادی افراد جامعه فراهم میکند. علم کلام علمی قاعده محور است؛ لذا گام اول و بنیادین در توسعه و تعمیق این علم، پژوهش در قواعد آن است. باز پژوهی قاعدههای کلامی موجود و همچنین استنباط و استخراج قواعد کلامی جدید، حرکتی موثر در این خصوص است که اخیرا توسط برخی از پژوهشگران آغاز شده است؛ اما صرف در اختیار داشتن قواعد کلامی برای رشد و توسعة علم کلام کفایت نمیکند و باید نحوة به کار بستن این قواعد را نیز شناخت. پژوهش در انواع کارکردهای قواعد کلامی، این شناخت را تامین میکند. جستار حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به این امر پرداخته است. نتیجة پژوهش آن شده است که قواعد کلامی در زمینة استنباط معارف اعتقادی، دارای دو کارکرد تطبیقی و توسیطی است و در زمینة حل تعارض گزارههای استنباط شده، دارای چهار نوع کارکرد تبیین، تاویل، ترجیح و تقیید است.
Every person's beliefs make up his inner personality and ontological reality and play a fundamental role in ensuring his worldly and otherwordly happiness in its individual and social dimensions. In the geometry of Islamic education, scholastic theology is responsible for religious education. The development of the science of scholastic theology and its growth provides the basis for an increase in people’s religious knowledge as members of a society. Scholastic theological science is a rule-oriented science; therefore, the first and fundamental step in the development and grwoth of this science is to research its rules. Re-examining the current rules of scholastic theology as well as infering and extracting new rules is an effective move in this regard, which has recently been initiated by some researchers. However, possessing scholastic theological rules, by itslef, is not enough for the growth and development of scholastic theology. One must also know how to apply these rules. Research on various functions of scholastic theological rules provides this knowledge. The present essay aimed at studying this issue with a descriptive-analytical method. The result show that scholastic theological rules have two functions of adaptation and mediation, and in relation to resolving the conflict in the inferred propositions, they have four types of functions of explanation, interpretation, preference and restriction.
Machine summary:
نقد و بررسي: قواعد کلامي چنين کارکردي دارند اما تعليل اين کارکرد به استحکام بيشتر به جهت قطعي بودن دليل اين قواعد، دچار اشکال است ؛ زيرا تمامي گزاره هاي کلامي بايد با ادله قطعي عقلي و نقلي اثبات شوند و اين ويژگي اختصاص به قواعد کلامي ندارد؛ چنانکه در تعريف علم کلام آورده اند: «الکلام هو العلم بالعقائد الدينيـة عن الأدلـة اليقينيـة »(تفتازاني، ج ١، ص ١٦٣).
براي هرکدام از اين موارد، نمونه اي بيان مي شود: نمونۀ تحصيل حکم جزئي اعتقادي: با تطبيق قاعده کلامي «عدل و حکمت »، امامت اميرالمؤمنين علي عليه السلام که حکمي جزئي است تحصيل مي شود: صغرا: تقديم سايرين بر علي عليه السلام ، به جهت افضليت علي عليه السلام و قبح تقديم مفضول بر افضل ، کار قبيحي است ؛ کبرا: خداوند کار قبح انجام نمي دهد (قاعدٔە کلامي عدل و حکمت )؛ نتيجه : خداوند سايرين را بر علي عليه السلام ، مقدم نمي کند.
همان طور که ملاحظه مي شود، کبراي استدلال که نقش تطبيقي دارد، قاعدٔە عقلي «قبح نقض غرض » است ؛ اما اثبات جريان و حجيت آن نسبت به افعال الهي به واسطۀ قاعدٔە کلامي «افعال الله معّللـة بالاغراض » صورت مي گيرد.
تذکر نخست : انحصار قاعدٔە حسن و قبح عقلي در کارکرد توسيطي قاعدٔە «حسن و قبح عقلي» در علم کلام ، فقط کارکرد توسيطي دارد و در تمامي استدلال هاي مربوط به افعال الهي اين نقش را ايفا ميکند.
قاعدٔە «حسن و قبح عقلي » در علم کلام ، فقط کارکرد توسيطي دارد و در تمامي استدلال هاي مربوط به افعال الهي اين نقش را ايفا مي کند.