Abstract:
در این پژوهش، ابتدا روند اشتغال زنان تحلیل و سپس نقش عوامل موثر بر اشتغال زنان در کارگاههای صنعتی کشور در دوره 85-1373 شناسایی شده است. الگوی استفاده شده از نوع نئوکلاسیک بوده و اشتغال زنان تابعی از ارزش افزوده به قیمت ثابت، دستمزدهای زنان و مردان به قیمت ثابت و هزینه واقعی استفاده از سرمایه در نظر گرفته شده است. بر اساس نتایج بهدست آمده از برآورد الگوی تقاضای نیروی کار زنان به روش پانل دیتا، ارزش افزوده بیشترین تاثیر مثبت را بر اشتغال زنان دارد. بنابراین، رفع موانع رشد تولید در صنایع، به افزایش اشتغال زنان بیشترین کمک را میکند. همچنین فرضیه جانشینی نیروی کار زنان با سرمایه فیزیکی و نیروی کار مردان تایید میشود. در نهایت، اگرچه دستمزد واقعی زنان تاثیر منفی بر اشتغال زنان دارد ولی این تاثیر معنادار نیست.
In this study, first the trend of women’s employment was analyzed and then between 1373-1385 the role of influential factors on women’s employment in Iran’s manufacturing was identified. A neoclassical model was used and women’s employment was considered as a function of value added to costant price, women’s as well as men’s wages to costant price and real cost of using capital. Based on the results of estimating women’s labour force’s demand with panel data model, value added has the most positive effect on women’s employment. Therefore, obviation of production growth obstacles in industries has the most contribution to women’s employment.
Also, hypothesis regarding women’s labour force’s substitution with physical capital and men’s labour force’s was confirmed. Finally although women’s real wages has negative effect on their employment, but it was not significant.
Machine summary:
اگرچه در بحث عرضۀ نيروي کار زنان ، تفکيک جنسيت در زمينۀ موضـوع ورود بـه بازار کار داراي مباني نظري روشن است و تفاوت هاي عرضۀ نيروي کار زنـان بـا مـردان را آشکار مينمايد، ليکن به نظر ميرسد در خصوص تقاضاي نيروي کار زنان ، به دليل مطـرح شدن ترجيحات بنگاه و انگيزة کارفرما، تجزيه و تحليل دشوارتر شده و نمـي تـوان نتيجـه را به طور واضح در قالب يک تئوري اقتصادي ارائه نمود.
اشـتغال پـاره وقـت و مشـارکتي در سال هاي اخير در بيشترکشورهاي جهان روند رو به رشدي داشـته و بـه عنـوان يـک گزينـۀ بهتر بين بيکاري و اشتغال تمام وقت براي زنان مطرح شده اسـت ، زيـرا ايـن مشـاغل داراي ويژگي هايي است که بانوان به شکل بهتر ميتوانند بين کار در منزل و کار در بازار تعادل و توازن برقرار کنند.
تابع تقاضاي عامل کار نسبت به قيمت هاي نهـادههـا همگـن از درجـۀ صـفر اسـت و بـر اساس اين ويژگي ميتوان تابع تقاضاي عامل کار زنان را به صورت زير نيز نوشت : )به تصویرصفحه مراجعه شود) بنابراين ، تقاضاي عامل کار زنان به سـطح توليـد، دسـتمزد واقعـي نيـروي کـار زنـان و مردان و هزينۀ واقعي استفاده از سرمايه بستگي دارد.
مدل استفاده شده در ايـن تحقيـق بـراي تقاضـاي نيـروي کـار زنـان ، مبتنـي بـر رهيافـت حداقل سازي تابع هزينۀ توليدکننده است واز ويژگي همگني تقاضاي نيروي کار نسـبت بـه قيمت هاي عوامل توليد استفاده ميکند.
٦. داده هاي آماري براي تشکيل دادههاي تابلويي (پانل ) صنايع بـه منظـور بـرآورد الگـوي تـابع اشـتغال زنـان از نتايج آمارگيري مرکز آمار ايران از کارگاههـاي صـنعتي ١٠ نفـر کـارکن و بيشـتر در دورة ٨٥-١٣٧٣ استفاده شده است .