Abstract:
از مهمترین عرصههای اثرگذاری معارف قرآنی در یک حوزه دانشی، عرصه «مدیریت و راهبری» آن حوزه است. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکردی نقادانه به آراء خاورشناسان، نقش قرآن در راهبری علم کلام را بررسی کرده و نشان داده که ازیکسو قرآن کریم با تایید روش عقلی و الهامبخشی، استدلال و ردیهنویسی مسلمانان را به رویکرد عقلی در کلام ترغیب نموده و درونمایههای استدلالی موجود در قرآن کریم الهامبخش استدلالهای کلامی به مسلمانان بوده است. از سوی دیگر مسلمانان با اهتمام ویژه به آموزههای قرآنی و مقدم ساختن آنها در چینش مسائل کلامی و اولویتبندی آموزههای اعتقادی از قرآن تاثیر پذیرفتهاند. اثبات این نقشآفرینیها به ابطال نظریه برخی خاورشناسان میانجامد که نهتنها بسیاری از آموزههای اعتقادی و کلامی را برگرفته از سایر ادیان و یا دیگر عوامل بیرونی میدانند، بلکه حتی پیدایش و تطور علوم اسلامی و از جمله علم کلام را نیز متاثر از عوامل خارجی میشمارند و نقش آیات و معارف قرآن را بکلی انکار میکنند و یا نقش چندان موثری برای آنها ترسیم نمینمایند.
One of the most important areas of influence of Quranic teachings in a field of knowledge is the "management and guidance" of that field. Using the descriptive-analytical method and with a critical approach to the opinions of orientalists, this article examines the role of the Qur'an in guiding theology. The results show that on the one hand, the Holy Qur'an, by confirming the rational and inspirational method, has encouraged Muslims to use a rational approach in theology, as the argumentative themes in the Holy Qur'an have inspired theological arguments to Muslims. On the other hand, Muslims have been influenced by the Quran by paying special attention to Quranic teachings and putting them first in arranging theological issues and prioritizing religious teachings. Proving these roles leads to the invalidation of the theory of some orientalists who not only consider many religious and theological teachings to be derived from other religions or other external factors, but also consider the emergence and development of Islamic sciences, including theology, to be influenced by external factors, and in this way, they completely deny the role of verses and teachings of the Quran, or they do not draw a very effective role for them.
Machine summary:
اثبات اين نقشآفرينيها به ابطال نظريه برخي خاورشناسان ميانجامد که نهتنها بسياري از آموزههاي اعتقادي و کلامي را برگرفته از ساير اديان و يا ديگر عوامل بيروني ميدانند، بلکه حتي پيدايش و تطور علوم اسلامي و از جمله علم کلام را نيز متأثر از عوامل خارجي ميشمارند و نقش آيات و معارف قرآن را بکلي انکار میکنند و يا نقش چندان مؤثري براي آنها ترسيم نمينمایند.
با توجه به بازتاب گسترده آثار خاورشناسان در جوامع اسلامي، بالطبع نويسندگان مسلمان نيز با صرفنظر از انگيزههاي دخيل در اين پژوهشها، کوشيدهاند اصالت تعاليم و علوم اسلامي را به خوبي اثبات کنند و با بررسي و نقد منصفانه، اثبات نمایند که برخلاف ادعاي خاورشناسان، اسلام و علوم اسلامي و از جمله علم کلام تحت تأثير عوامل خارجي شکل نگرفته و سامان نيافته است، بلکه بيشتر متأثر از عوامل داخلي و بهويژه تعاليم قرآن کريم بوده است.
تأثيرگذاري تعاليم قرآن در روش متکلمان، حقيقتي است که از نگاه برخي خاورشناسان پنهان نمانده و آنها نيز بدان اذعان کردهاند؛ چنانکه فان اس ضمن پذيرش تأثير تعاليم قرآني، بر روش جدلي مسلمانان تأکيد ميکند: مناظره يکي از ابزار مهم بهکارگيري عقل توسط متکلمان در مواجهه با مخالفان بوده که براي اشاعه و به کرسي نشاندن آراء ديني از آن بهره گرفتهاند و ميتوان گفت: علم کلام يا همان الهيات اسلامي به معناي اخص کلمه، از دل مناظره سر برآورده است (فان اس، 1396، ج 1، ص 61).