Abstract:
برخی از مستشرقان همانند گوستاولوبون شبهه کردهاند که پیامبر اسلام(ص) به دلیل گرفتن زنان متعدد، آدمی شهوتران بوده است. دکتر سها با تأثیرپذیری از آنان در کتاب «نقد قرآن»، با استناد به آیات 37 و 38 سوره مبارکه احزاب، رسول گرامی اسلام(ص) را متهم به تصاحب زن شوهردار (زینب بنت جحش) کرده و مدعی شده است این عملکرد او، هم باعث فروپاشیدن نظام خانواده شده و هم دستاویزی شده برای ولیفقیه در جهت طلاقدادن زنان بدون اجازه شوهرانشان. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی، این اتهام و ادعاهای سها را از سه منظر تفسیری، تاریخی و فقهی مورد نقد و بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که اولاً داستان عاشق شدن پیامبر(ص) به زن شوهردار، ساختگی است و با آیات و روایات سازگار نیست؛ ثانیاً فروپاشیدن خانواده زید بن حارثه، از پیامدهای منفی ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش نیست؛ زیرا این مدعا زمانی درست است که پیامبرa آن دو را مجبور به جداشدن از هم کرده باشد، درحالیکه جدایی زینب به درخواست شوهرش زید بوده است، نه از طریق إعمال ولایت از سوی پیامبرa؛ ثالثاً آیات 37 و 38 سوره احزاب نمیتواند مستند إعمال ولایت از سوی ولیفقیه در مسئله طلاقدادن زنان در شرایط خاص باشد؛ زیرا موارد إعمال ولایت از سوی او، در کتب فقهی ثبت و ضبط شده که هیچکدام از آن، بر مسئله طلاق زینب بنت حجش منطبق نیست و صیغه طلاق اگر از سوی پیامبر(ص) اجرا شده است و درواقع به درخواست و وکالت از زید بوده است.
Some orientalists, like Gustave Le Bon, have suspected that the Prophet of Islam (P) was a lustful person because of his many wives. Influenced by them, Dr. Soha in his book “Criticism of the Quran”, referring to verses 37 and 38 of Surah Al-Ahzab, accused the Prophet of Islam (P) of possessing a married woman (Zainab bint Jahsh) and claimed that this practice has both caused the collapse of the family system and has become an excuse for the religious jurist to divorce women without the permission of their husbands. This research, using a descriptive-analytical method, has criticized Soha’s accusations and claims from three interpretative, historical and jurisprudential perspectives and has come to the conclusion that firstly, the story of the Prophet (P) falling in love with a married woman is a fabrication and it is not compatible with verses and traditions; Secondly, the collapse of Zayd bin Haritha’s family is not one of the negative consequences of the marriage of the Prophet (P) with Zainab bint Jahsh; because this claim would be true when the Prophet (P) forced them to separate, while Zainab’s separation was at the request of her husband i.e. Zaid, not through the acts of guardianship by the Prophet (P). Thirdly, verses 37 and 38 of Surah Al-Ahzab cannot be a document of the application of guardianship by the jurist in the issue of divorcing women in special circumstances; because the cases of the implementation of guardianship by him are recorded in jurisprudence books, none of which are relevant to the issue of the divorce of Zainab bint Jahsh, and the divorce sermon, if it was implemented by the Prophet (P), was actually at the request and as attorney of Zayd
Machine summary:
در این میان، یکی از کسانی که در این دهه اخیر، نسبت به قرآن و پیامبر( شبههافکنی کرده، دکتر سها در کتاب «نقد قرآن» است که در آن، حدود هزار شبهه و اتهام را بر قرآن و پیامبر( وارد کرده است؛ امّا آنچه در این پژوهش مورد نقد و بررسی قرار گرفته است، مسئله ازدواج پیامبر( با زینب بنت جحش پس از طلاق گرفتن از سوی شوهرش، زید بن حارثه است که سها با استناد به آیات 37 و 38 سوره احزاب، مدّعی شده است که پیامبر اسلام( نخست، همسر فرزندخوانده خود (زید) را تصاحب کرده و این کار ناپسند را به خداوند نسبت داده است.
ک: طبرى، جامع البیان عن تأویل آی القرآن (تفسیر الطبرى)، 1412ق: ۲۲/ ۱۰؛ زمخشرى، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، 1407ق: ۳/ ۵۴۰ – ۵۴۲؛ سیوطى، الدر المنثور فى التفسیر بالماثور، 1404ق: ۵/ ۲۰۲؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، 1406ق: ۴/ ۱۸)، از چند جهت مردود است: نخست اینکه وقتی روایت حاوی این داستان را بر قرآن عرضه کنیم میبینیم که مخالف آن است؛ زیرا خداوند در خود همین آیه اعلام نموده که آنچه را که پیامبر( مخفی کرده آشکار خواهد کرد و غیر از ازدواج که فرمود: «زَوَّجْناکها» چیز دیگری را آشکار نکرد، پس اگر عشق و محبت زینب را مخفی کرده بود باید خداوند آن را آشکار میکرد؛ چون وعده داده و فرموده: «اللَّهُ مُبْدِیهِ» (ر.