Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رویکرد آموزشی مبتنی بر مسئلهی باز-پاسخ بر توانایی حل مسألهی ریاضی دانشآموزان پایهی هفتم طراحی و اجرا گردید. شرکتکنندگان در قالب دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی از بین مدارس دخترانه منطقه باغبهادران انتخاب شدند. پژوهش با روش شبه آزمایشی در یک مطالعه طولی در طی دوره آموزشی 5 ماهه انجام گرفت. گروه آزمایش، هر جلسه را با حل یک مسئلهی باز-پاسخ در سه مرحلهی انفرادی، گروهی و کلاسی میگذرانند و گروه کنترل این زمان را را با کار بر روی مسائل مشابه کتاب درسی سپری میکردند. نتایج تحلیل آزمونهای آماری(آزمون t برای گروههای مستقل و آزمون t برای گروههای وابسته) معناداری برتری عملکرد گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پسآزمون و نسبت به عملکرد قبلی خود در پیشآزمون را تأیید میکنند. گروه آزمایش علاوه بر کسب میانگین بالاتر در حل مسائل، راهبردهای متنوعتری را در پاسخگویی ارائه دادند. همچنین آزمون پایداری، 5 ماه بعد از پس آزمون برگزار گردید که معناداری عملکرد بهتر گروه آزمایش را مورد تأیید قرار داد. به منظور بررسی نتایج به کارگیری مسائل باز-پاسخ، پاسخهای فردی و گروهی در هر جلسهی گروه آزمایش جمعآوری میگردید و مشاهدات از رفتار فردی و گروهی دانشآموزان ثبت و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگرفت. مقایسهی پاسخهای فردی و گروهی جمعآوری شده در هر جلسه، ایجاد فرصتهایی برای بروز و رفع بدفهمیها، یادگیریهای جدید هنگام مرور مطالب فراگرفته شده قبلی و ارتقا سطح کلامی برای بیان روابط ریاضی را نشان میداد. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد آموزش مبتنی بر مسائل باز-پاسخ در کنار روشهای سنتی یاددهی-یادگیری میتواند در پرورش توانایی حل مسئله اثرگذار باشد. قوت یافتن نقش دانشآموزان ضعیف و پذیرش مفید بودن و کاربرد ابزارهای ریاضی از جمله تعمیم، اثبات، تخمین و حدس آگاهانه از مقایسهی پاسخهای فردی و گروهی جلسات قابل استنباط است.
The purpose of this study is to investigate the effect of Open-Ended probloms on the problem solving ability of 7th grade female students. This research is a quasi-experimental of pre-test, post-test type having a control group. The statistical universe of the study includes all 7th grade female students of Baghbaderan in the 1392-93 academic year. The sample consisted of 62 female 7th grade students in two, experimental (32 students) and control (30 students) groups that were selected using random method. Measurement tool of this study is three exams that were designed by researchers of this syudy, and their reliablity were obtained 0.79,0.81 and 0.80. First, both experimental and control groups took pre-test, then experimental variable (Open-Ended problems) was implemented to experimental group during 11 sessions in. In control group, same topics were trained using traditional method. Then the post-test was taken for two groups. Data analysis was accomplished by using descriptive statistic method (mean, standard deviation) and inferential tests such as analysis of independent t-test and Mann-Whitney Test. Results of t-tests demonstrated that mathematical problem solving abilities of students in experimental group are more than the students of control group.