Abstract:
سابقه و هدف: خانواده اصلیترین هستهی هر جامعه و کانون حفظ سلامت و بهداشت روانی و تامینکنندهی نیازهای عاطفی، مادی و معنوی اعضای خود است. عوامل مختلفی میتواند موجب حفظ و بقای این بنیان شود که احتمالا منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهتگیری مذهبی جزئی از آنها است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر مقایسهی منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهتگیری مذهبی در زنان متقاضی طلاق و عادی شهر اردبیل در سال ۱۳۹۵ بود.
روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع علّی-مقایسهیی است. جامعهی آماری پژوهش شامل تمامی زنان متقاضی طلاق مراجعهکننده به دادگستری شهر اردبیل طی سال ۱۳۹۵؛ و نمونهی مطالعه شامل ۵۰ نفر از زنان متقاضی طلاق و ۵۰ نفر از زنان عادی بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنیها پرسشنامههای منبع کنترل راتر، باورهای غیرمنطقی جونز و جهتگیری مذهبی آلپورت را تکمیل کردند. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیّره تجزیه و تحلیل شد. در پژوهش حاضر همهی موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله هیچگونه تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتهها: نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که در متغیّرهای منبع کنترل (۰۰۱/۰> p)، جهتگیری مذهبی (۰۰۱/۰> p)، باورهای غیرمنطقی (۰۰۳/۰> p) و مولفههای آن شامل بیمسئولیتی هیجانی (۰۰۱/۰> p)، اجتناب از مشکل (۰۰۱/۰> p)، توقع تایید از دیگران (۰۰۱/۰> p) و درماندگی در مقابل تغییر (۰۰۱/۰> p) بین دو گروه زنان متقاضی طلاق و عادی تفاوت معنادار وجود داشت.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که بین زنان متقاضی طلاق و عادی در متغیّرهای منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهتگیری مذهبی تفاوت معنادار وجود داشت. بنابراین، پیشنهاد میشود به منظور کاهش طلاق در زنان، برای مدیریت صحیح منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهتگیری مذهبی برنامهها و کارگاههای آموزشی تدوین شود.
خلفیة البحث وأهدافه: تعتبر الاسرة الجوهر الأساسی فی کل مجتمع والمحور الرئیسی للحفاظ علی
الصحة والسلامة النفسیة وهی التی توفر الاحتیاجات العاطفیة والمادیة والمعنویة لأفرادها. هناک عوامل
مختلفة بامکانها ان تؤدی الی حفظ وبقاء هذا الاساس الذی قد یکون موضع السیطرة والمعتقدات غیر
المنطقیة والتوجه الدینی جزئا منه. ومن هذا المنطلق فالغرض من هذه الدراسة، مقارنه موضع السیطرة
والمعتقدات غیر المعقولة والتوجه الدینی فی النساء الراغبات فی الطلاق وغیرهن فی مدینة اردبیل عام
2016.
منهجیة البحث: لقد استخدم المنهج السببی والمقارن فی هذا البحث الوصفی. واشتمل المجتمع
الاحصائی علی جمیع النساء الراغبات فی الطلاق اللواتی راجعن محکمة مدینة اردبیل خلال عام
2016. تم اختیار عینة البحث من 50 مرأة طالبة الطلاق و 50 مرأة غیر طالبة وذلک بطریقة اخذ
العینات المتاحة. أکملت المشارکات فی الاختبار، استبیانات موضع السیطرة ل"روتر" المعتقدات غیر
المنطقیة ل"جونز" والتوجه الدینی ل"البورت". وقد تم تحلیل البیانات وتجزئتها باستخدام تحلیل التباین
متعدد المتغیرات. تمت مراعاة جمیع الموارد الاخلاقیة فی هذا البحث واضافة الی هذا، فإن مؤلفی
البحث لم یشیروا الی ای تضارب فی المصالح.
الکشوفات: أظهرت نتائج تحلیل التباین أنه کان هناک فارق کبیر فی متغیرات موضع التحکم
(001 / 0> p (، والتوجه الدینی) 001 / 0> p (، والمعتقدات غیر المنطقیة) 003 / 0> p (ومکوناته
بما فی ذلک عدم المسؤولیة العاطفیة) 001 / 0> p (، تجنب المشکلة) 001 / 0> p (، توقع کسب
الموافقة من الآخرین) 001 / 0> p (، والعجز فی مواجهة التغییر) 001 / 0> p (بین مجموعتی النساء
الراغبات فی الطلاق وغیرهن.
الاستنتاج: تظهر النتائج أن هناک فرقا کبیرا بین النساء الراغبات فی الطلاق والعادیات فی متغیرات
موضع السیطرة والمعتقدات غیر المنطقیة والتوجه الدینی. لذلک، یققتر تصمیم برامج وور عمل
تعلیمیة للحد من حالات الطلاق فی النساء، وإدارة موضع السیطرة والمعتقدات غیر المنطقیة والتوجه
الدینی بشکل صحیح.
Background and Objective: Family is the core of every society and the center of mental health and care satisfying the emotional, physical and spiritual needs of its members. Various factors can sustain this foundation. Some of these factors include probably the locus of control, irrational beliefs, and religious orientation. On this basis, the purpose of the present study was to compare the locus of control, irrational beliefs and religious orientation divorced women in Ardabil in 2016. Methods: The study was descriptive and causal-comparative. The statistical population included all women asking for divorce, who referred to the Ardabil Justice in 2016. The sample population included 50 women applying for divorce and 50 normal women selected based on available sampling method. The participants completed the Rutter Control Questionnaire, Jones's irrational beliefs and Alport's religious orientation questionnaire. The obtained data were analyzed using multivariate analysis of variance. All ethical considerations have been observed in the present study and the authors of the article reported no conflict of interest. Results: The results of analysis of variance showed that there was a significant difference between the women applying for divorce and normal women in the control variables (p<0.001), religious orientation (p<0.001), irrational beliefs (p<0.003), and its components including emotional irresponsibility (P<0.001), problem avoidance (p<0.001), expectation of approval from others (p<0.001), and helplessness against change (p<0.001). Conclusion: The results were indicative of a significant difference between women seeking divorce and normal women in variables of locus of control, irrational beliefs and religious orientation. Therefore, it is suggested that educational programs and workshops be organized to reduce divorces in women in order to properly manage the locus of control, irrational beliefs, and religious orientation.