Abstract:
از آنجا که بازرگانان، تجار و اهل کسب در گذشته نقش مهمی در جهت ارتقای رفاه اقتصادی و سطح کیفی جامعه ایفا میکردند، از زبان بزرگان ادبی و تاریخی، توصیهها و تعالیمی پراکنده در خلال متون منظوم و منثور زبان فارسی، دربارۀ آنها به چشم میخورد. با جمعآوری و دستهبندی این تعالیم و توصیهها، نهتنها میتوان با چگونگی خریدوفروش بازرگانان در جامعۀ گذشته و نحوۀ تعامل مردم و پادشاه با آنها آشنا شد، بلکه میتوان سمتوسوی این توصیهها و تعالیم را نیز دریافت. بر مبنای این پژوهش که تا قرن هشتم را در بر میگیرد، دریافتیم که قدما و بزرگان ما با امر و نهی خودشان، دو جنبۀ «فردی» و «تجاری» را مدنظر داشتهاند که یکی برای تعالی روح و تهذیب نفس بازرگانان و دیگری برای پیشرفت در کار و دوری از ضرر و زیان مفید است. ازاینرو در کلام آنها بایدهای فردی و تجاریای همچون خوشاخلاق بودن، هشیار و قانع و امانتدار بودن، شرایط خریدار و فروشنده، کیفیت و چگونگی کالاها، آگاهی از نیاز شهرها و... دیده میشود. علاوه بر این موارد، نبایدهای فردی و تجاریای مانند کمفروشی و گرانفروشی نکردن، سوگند نخوردن و دروغ نگفتن، نسیه ندادن، شریک نداشتن و... نیز در گفتار آنها وجود دارد که با رعایت آنها، دنیا و آخرت بازرگانان و تجار بهبود مییابد.
Machine summary:
او در بوستان معتقد است که بازرگان چون دَر خيري است که باعـث رونـق کـار مردم و لشکري ميگردد و بر پادشاهان توصيه ميکند که از آزردن و آسيب رساندن بـر آنان دوري کنند؛ چراکه علاوه بر بدنامي پادشاه ، منجر به محروم شدن خود و ديگران از خير خواهد شد: شهنشــه کــه بازارگــان راِ بخَســت دَ رِ خيــر بــر شــهر و لشــکر ببســت نکــو باَيــدَت نــام و نيکــي قبــول نکـــ و دار بازارگــــان و رســــول (سعدي، ١٣٨٦: ١٩٥) همچنين سعدي، مملکتِ پادشاهي را که بر بازرگانان ظلم و ستيز روا ميدارد، «بـومِ بيهنر» ميخواند و معتقد است کـه ايـن عمـل باعـث دوري بازرگانـان از آن مملکـت خواهد شد و نتيجه اي جز سوختن کاروبارِ زراعي و بـه تنگنـا افتـادن رعيـت نخواهـد داشت : شـــــنيدند بازارگانـــــان خبـــــر کــه ظلــم اســت در بــومِ آن بــيهنــر بريدنــد از آنجــا خريــد و فروخــت زراعــت نيامــد، رعيــت بســوخت (همان : ٢١١) از ديگر توصيه هاي اخلاقي سعدي بر پادشاهان ، طمع نداشتن بر مال بازرگـان مـرده است .
همچنين از جملۀ «از آن من موجود باشد بدو ده »، ميتوان دريافت که بازرگانان کالاهـاي تجـاري خـود را فقـط در مکـان اقامتي خود نگاه نميداشتند، بلکه مقداري از آن کالاها را به همـراه وکيلـي در شـهرهاي ديگر قرار مـيدادنـد٤ کـه وکـيلان عـلاوه بـر انجـام کارهـاي مربـوط بـه بازرگـان در خريدوفروش ، وظيفۀ محافظت از آن ها را نيز بر عهده داشتند.
ه. قانع بودن به سود کم اين مورد هم از ديگر توصيه هاي اخلاقياي است کـه بايـد هـر فـرد بازرگـان و يـا / به قول صاحب المصدور، هر «بارسالاري» (زيدري، ١٣٨٩ : ١٠٢) بدان عمل نمايـد؛ چراکه طمع سود، در بيشتر مواقع باعث هدر رفتن سود قبلي نيز ميشود.